هق هق





تا همین دو ساعت پیش


یک پیراهن آبی داشتم


مادرم شسته بودش


از بوی نرم کنند خوشبو شده بود


ــ
لطیف و پوشیدنی

گذاشتش روی بخاری تا خشک شود


سرش شلوغ بود


خیلی کار داشت


یادش رفت برش دارد


پس پیراهنم


که خوشبوش کرده بود


همان که شسته بودش

 
                    
سوخت


من پیراهن آبی ندارم .




نظرات 8 + ارسال نظر
مريم سه‌شنبه 3 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 23:51 http://meslemaryam.blogsky.com

مجبوری تاسال ديگه صبر کنی که با عيدی هات يه دونه بخری...! چه صادقانه...
چرا پيشم نمی آی؟

مریم(هیچستان چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:17 http://www.paezan83.blogsky.com

اوج زیبایی و سادگی و صداقت را در نوشته های بی پیرایه ات میبینم. عذر تقصیر بابت تاخیر این مدت .بلاگ اسکای دیار ما فیلتر شده بود.من به روز شدم.منتظر مهربانیت هستم

گل سانا چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 10:38 http://Golsana.persianblog.com

سلام...سادگی و صداقتتان در نوشته ها دوست داشتنی ست...و این است که همیشه مرا وادار می کنم به اینجا بیایم..من آپم...راستی...نظرتونو در مورد تبادل لینک نگفتین..

ارتباط چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 17:33 http://contact.caspianblog.com

منم یک جوراب داشتم.سوراخ شد .
الآن ندارم.همون جورابی که سالم بود.

خار چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 21:12

باید یاد بگیریم خودمون لباسامو نو بشوریم. مخصوصا اونایی رو که دوسشون داریم..............

پویا چهارشنبه 4 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 22:14 http://eteraz.blogsky.com

منم تا همین ۲ ساعت پیش یه شلوار آبی داشتم اما توی بسکتبال خوردم زمین و از یک جای بدی سوراخ شد البته من چون تولدمه می تونم امیدوار باشم که یکی دیگه بخرم... یک سری هم به من بزن رفیق...

راهی پنج‌شنبه 5 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 01:46 http://insooansoo.blogsky.com

بسم الحق

سلام
در سرزمینی که مقیاس برتری عقلی ؛ شمارش پیراهن های پاره است . از دست دادن یک پیراهن به معنی بالارفتن اعتبار تو ؛ پیش چشم آدم بزرگهاست .
هر چند که من یک دگمه پیراهن آبی تو را با تمام حضرات آدم بزرگ معاوضه نمی کنم .

حق نگهدار

[ بدون نام ] یکشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1384 ساعت 16:49

خاطره اش قشنگه !

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد