بوسه





بهار از پشت مرا هل می دهد

 

لگد می زند و سیلی حواله می کند

 

بلند می شوم

 

_ اعصابم خرد است

 

آخر در خودم بودم ! _ داشتم فکر می کردم !

 

بلند می شوم تا تلافی کنم

 

دستم را عقب می برم تا سیلی بزنم در گوشش

 

بغضم می ترکد  

 

بغلش می کنم

 

دستم را محکم می گیرد و راه می برد

 

به تو می رسیم

 

دستمان را می دهد به هم

 

زیر چشمی نگاه می کنم

 

لکنتم تمام می شود و فریادم گوش دنیا را کر می کند

 

من چقدر آغازم !